انشا ی یک کودک ذر باره ازدواج
 
ღ نـــفــس ღ
♥ مــگر تــو هوا بودی که در نبــودت اهسته دارم خفه می شوم ؟♥
 
 
پنج شنبه 19 مرداد 1391برچسب:, :: 21:51 ::  نويسنده : nafas

 هر وقت من يك كار خوب مي كنم مامانم به من مي گويد بزرگ كه شدي برايت يك زن خوب مي گيرم

تا به حال من پنج تا كار خوب كرده ام و مامانم قول پنج تايش را به من داده است

حتمن ناسرادين شاه خيلي كارهاي خوب مي كرده كه مامانش به اندازه استاديوم آزادي برايش زن گرفته بود. ولي من مؤتقدم كه اصولن انسان بايد زن بگيرد تا آدم بشود ، چون بابايمان هميشه مي گويد مشكلات انسان را آدم مي كند

 در عزدواج تواهم خيلي مهم است يعني دو طرف بايد به هم بخورند. مثلن من و ساناز دختر خاله مان خيلي به هم مي خوريم

از لهاز فكري هم دو طرف بايد به هم بخورند، ساناز چون سه سالش است هنوز فكر ندارد كه به من بخورد ولي مامانم مي گويد اين ساناز از تو بيشتر هاليش مي شود

در عزدواج سن و سال اصلن مهم نيست چه بسيار آدم هاي بزرگي بوده اند كه كارشان به تلاغ كشيده شده و چه بسيار آدم هاي كوچكي كه نكشيده شده. مهم اشق است

اگر اشق باشد ديگر كسي از شوهرش سكه نمي خواهد و دايي مختار هم از زندان در مي آيد 

من تا حالا كلي سكه جم كرده ام و مي خواهم همان اول قلكم را بشكنم و همه اش را به ساناز بدهم تا بعدن به زندان نروم.  

مهريه و شير بلال هيچ كس را خوشبخت نمي كند.

همين خرج هاي ازافي باعث مي شود كه زندگي سخت بشود و سر خرج عروسي دايي مختار با پدر خانومش حرفش بشود

دايي مختار مي گفت پدر خانومش چتر باز بود.. خوب شايد حقوق چتر بازي خيلي كم بوده كه نتوانسته خرج عروسي را بدهد. البته من و ساناز تفافق كرده ايم كه بجاي شام عروسي چيپس و خلالي نمكي بدهيم. هم ارزان تر است ، هم خوشمزه تراست تازه وقتي مي خوري خش خش هم مي كند

 اگر آدم زن خانه دار بگيرد خيلي بهتر است و گرنه آدم مجبور مي شود خودش خانه بگيرد. زن دايي مختار هم خانه دار نبود و دايي مختار مجبور شد يك زير زميني بگيرد. ميگفت چون رهم و اجاره بالاست آنها رفته اند پايين! اما خانوم دايي مختار هم مي خواست برود بالا! حتمن از زير زميني مي ترسيد. ساناز هم از زير زميني مي ترسد براي همين هم برايش توي باغچه يك خانه درختي درست كردم. اما ساناز از آن بالا افتاد و دستش شكست. از آن موقه خاله با من قهر است.

قهر بهتر از دعواست. آدم وقتي قهر مي كند بعد آشتي مي كند ولي اگر دعوا كند بعد كتك كاري مي كند بعد خانومش مي رود دادگاه شكايت مي كند بعد مي آيند دايي مختار را مي برند زندان!

      

البته زندان آدم را مرد مي كند.عزدواج هم آدم را مرد مي كند، اما آدم با عزدواج مرد بشود خيلي بهتر است

اين بود انشاي من.



نظرات شما عزیزان:

بابک
ساعت11:49---26 مرداد 1391
با اینکه یک پسر بچه اینو نوشته ، عقلش از خیلی از آدم بزرگا کاملتره !
پاسخ:کاملا...


بهناز
ساعت22:39---20 مرداد 1391
وبلاگت هم قشنگه هم مطالب خیلی خوبی داره. موفق باشی عزیزم
پاسخ:خیلی ممنونم لطف دارین :* :D


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







درباره وبلاگ


چه تقابل عجیبی ست ... به دنیا می آییم ولی به آخرت می رویم ؛ آری برای رسیدن به آخرت باید از دنیا گذشت ...
آخرین مطالب
آرشيو وبلاگ
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
ای بلا می خوای تبادل لینک کنی؟پس منو با اسم ღ نـــفــس ღ و آدرس breathing.LXB.ir لینک بکن و بعد مشخصات خودتو توی وبم بنویس .اگه لینک من تو سایتت باشه لینک تو هم تو وب من قرار میگیره.





نويسندگان


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 35
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 47
بازدید ماه : 278
بازدید کل : 42496
تعداد مطالب : 83
تعداد نظرات : 44
تعداد آنلاین : 1




بازی آنلاین پرندگان خشمگین
کد بازی آنلاین